اگه نمی رفت می خواستم بهش بگم هروقت می خوام بغلت کنم بجاش نگات میکنم،هروقت میخوام ببوسمت بجاش نگات میکنم.
هروقت می خوام رو مهره های کمرت نی لبک بزنم نگات
میکنم
هروقت می خوام بگم که هیچ جا نرو که نباشی زندونِ تنگ میشه این دنیای لاکردار،نگات میکنم
هروقت می خوام بدونی دوست دارم نگات میکنم.
"می خواستم بهش بگم من آدم نگاه کردنم"
...آدم تماشا
آدم برنده شدن و تصاحب نبودم هیچ وقت،بس که می ترسم از نه شنیدن.از این که برنجی،از این که بری
،رفته بود،نشد اینارو بهش بگم
عکسشو چسبودندم رو دیوار اتاق واستادم به نگاه کردن....
میدونم بر نمیگرده،بر نمیگرده چون بدون من بهش خوش میگذره، من دلیل خوبی واسه خراب کردن تفریح و مهمونی و مسافرتش نیستم
منم باید برم،نباید باشم ،وقتی تو خوشیاش رام نمیده و تو سختی و مشکلاتش من و چاره ی کار میدونه بهتبرم و نباشم تا عیار دوستاش و دورو بریاش تو مشکلاتش مشخص بشه
آره باید برم این دنیا اصلا ارزش موندن نداره،رفتنم سی هفت ثانیه طول میکشه و آرامشم تا ابد